سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد؟

خیلی وقت ها پیش می آید که موضوعی که قُبح آن برای همه بدیهیست تبدیل به ارزش میشود یا مثلاً چیزی که طبق معیارهای موجود در آن زمینه ارزشی ندارد حسابی از سوی عده ای مورد تشویق و تمجید قرار میگیرد.مثلا در زمینه ی موسیقی میبینیم که یک اثر کاملا خام و به دور از استانداردهای کیفی بسیار پر طرفدار میشود و بسیار مورد تعریف و تمجید قرار میگیرد.یا شخصی که مهارت خاصی در موسیقی(در هر زمینه ای) ندارد با ارائه ی اثری به زودی معروف شده درحالیکه کارهای فاخر موسیقی استادان بزرگ مهجور مانده و با اقبال مواجه نمیشود.البته اینها مثالهای موسیقاییست چون زمینه ی مورد علاقه و فعالیت من است و الا در هر زمینه ای همیشه این موضوع وجود دارد.
مثلا در رابطه با "عشق".عشق موضوعی پیچیده است که عرفا همواره از بیان حالات و پیچیدگیهای آن اظهار ناتوانی کرده اند و و معتقدند بیان راز و رمزهای عشق و رابطه ی عاشق با معشوق غیر ممکن است و "در دفتر نگنجد"حافظ برای بیان حالات عرفانی و عاشقانه خود میگوید:
"قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز/ورای حد تقریر است شرح آرزومندی"

در جامعه ی حاضر و بین اطرافیانم میبینم...

بقیه در ادامه مطلب:

ادامه نوشته

تفنن یا نمایش اقتدار

بدیع چنان که قدما گفته اند علمیست که از وجوه تحسین کلام بحث میکند و از نظر ما بدیع مجموعه شگردهایی(یا بحث از فنونی) است که کلام عادی را کم و بیش تبدیل به کلام ادبی میکند و یا کلام ادبی را به سطح والاتری(از ادبی بودن یا سبک ادبی داشتن)تعالی میبخشد.

مطالب بالا برگرفته از ویرایش سوم کتاب"نگاهی تازه به بدیع" نوشته ی دکتر سیروس شمیسا بود.کتابی گرانبها و البته دانشجویی که ضمن معرفی بدیع و صنعت،بدیع را به دو دسته کلی لفظی و معنوی تقسیم کرده و به توضیح جزئی انواع آنها پرداخته است.در این پست قصد دارم فصل چهارم بخش اول را که به نظرم جالب آمد بنویسم که عنوان آن هست"تفنن یا نمایش اقتدار".

شعرا برای اینکه شعرشان از یک متن ساده و معمولی قابل تشخیص باشد یا به قول دکتر شمیسا ادبی شود از تکنیکهای خاصی استفاده میکنند.یک سری از این تکنیکها در لفظ است که باعث برتری فصاحت و بلاغت کلام میشود و یا موسیقی کلام را افزونی میبخشد و هماهنگی را در کلام ایجاد میکند که آنها در گروه بدیع لفظی میگنجند.مانند:تسجیع،تجنیس،تکرار و...گروهی دیگر در حوزه معنا تاثیر ایجاد میکنند و به کلام تناسب معنایی میدهند،موسیقی معنوی کلام را بهبود میبخشند و بر عمق نوشته ی ادبی تاثیر میگذارند...

بقیه در ادامه مطلب:

ادامه نوشته

فصاحت و بلاغت

کلام فصیح و بلیغ که شایسته‌ ی گویندگان و نویسندگان بزرگ است کلامیست که موجب انبساط حال و یا انقباض آن گردد و شنونده را برای اموری که گوینده بخواهد تحریض کند و یا از مقصودی بازدارد.کلامی که از آن توقع تاثیر دارند اگر عاری از اسباب فصاحت و بلاغت باشد علاوه بر آنکه وافی بمقصود گوینده نیست،ویرا از آنچه بخواهد بازمیدارد و گاه نتیجه ی معکوس میبخشد.پس لازمه ی کلام موثر،فصاحت و بلاغت آنست.و ما اینک به شرح هریک از آن دو میپردازیم:

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته