معرفی کتاب "موسیقی مُدرن" نوشتهی موریس لورو
کتاب موسیقی مُدرن نوشتهی موریس لورو با ترجمه و تفسیر مصطفی کمال پورتراب است که نشر چشمه آن را منتشر کرده است.موریس لورو رهبر و آهنگساز فرانسوی و از شاگردان آهنگساز بزرگ،الیویه مسیان است.لورو در مقدمه کتاب آورده است:"هدف ما روشن کردن ذهن و به وجود آوردن امکان داوری و لذت بردن دوستداران موسیقی و همچنین آشنایی آنان با جنبشهایی است که در این زمینه در اواسط قرن بیستم انجام گرفته."این کتاب مشتمل بر پنج فصل با عناوین:1-تکنیک و صداقت 2-قلمرو ملودی(زبان ها و حرکات) 3-قلمرو ریتم،متریک و ریتمیک 4-قلمرو هارمونی،حقایق آکوستیک و معنوی 5-ترکیب و تمایلات مختلف و ضمیمهای تحت عنوان"تمایلات و گرایشهای موسیقی معاصر فرانسه" میباشد.در متن کتاب با مطالب جالب توجهی درباره چیستی موسیقی مدرن و علی الخصوص نحوه برخورد مخاطب غربی با این نوع موسیقی و تبیین پدیده اسنوبیسم در قرن بیستم برمیخوریم.در فصول بعد نویسنده ما را با مقدماتی از اصول کار آهنگسازان مدرن از جمله داریوس میو،استراوینسکی،شوئنبرگ و ...و نحوه استفاده آنها از گامهای موسیقی کلاسیک و مقامهای موسیقایی کشورهای دیگر نظیر هند و اسپانیا،چین و موسیقی اَتونال(بدون تونالیته و مرکز ثقل یا تونیک)،نوآوریهای آنها در ریتم و هارمونی آشنا میکند.از نکات جالب توجه در متن کتاب نظر نویسنده درباره فواصل کوچتر از نیم پرده(میکروتُن) است که بیشتر در موسیقیهای شرقی شنیده میشود.لورو میگوید:"ما معتقدیم زمانی خواهد رسید که گوش ما ورزیدهتر و دقیقتر از زمان حال فواصل کوچکتر از نیم پرده را که امروز فقط پرندگان و عدهی قلیلی از مردم تشخیص میدهند از همان آغاز تولد دریابد....ناگفته نماند که خیلی از آوازخوانهای زن در فرانسه بخصوص ربع پرده ها را بدلیل افزایش شفقت و شهوت در اجرای رمانسهای خود مورد استفاده قرار میدهند."نکتهی قابل توجه دیگر در این کتاب ترجمهی بعضا غیر قابل فهم و همچنین سعی مترجم در ترجمهی تا حد امکان کلیهی لغات غیرفارسی و حتی لغات غیرفارسی معمول در کتب تخصصی موسیقی است که در بعضی موارد فهم مقصود نویسنده را مشکل میکند.از جمله مطالب جالب کتاب مطلبیست در فصل پنجم راجع به نوعی نوآوری در موسیقی در حوزهی ارکستراسیون و پوشاندن نقاط ضعف و فقر هنری اثر با ارکسترهای شلوغ که نویسنده آن را بزک کردن لقب داده است!لورو با آوردن مثالهایی به تشریح مقصود خود میپردازد:"بیمناسبت نیست در اینجا از ارکستراسیون موسیقیدانان آمریکایی صحبتی به میان آید و از قطعاتی که شنیده شده نمونهای چند ذکر کنیم.کنسرتو برای ماشین تحریر و ارکستر یا آهنگهایی که در حین اجرای آنها صدای شلیک تپانچه به گوش میرسد.یا قطعهای که در آن نوازنده پیانو با انگشتان خود سیمها را چنگ میزند.یا کنسرتو برای اوکارینا و ارکستر که اثری از داریوس میلو است و در نتیجهی سالها دوری از وطن خصوصیات آمریکایی یافته است.یا صدای سوت کشتی که به صورت هیپرکروماتیک شنیده میشود.و همچنین استفاده از فریاد ضبط شدهی حیوانات و بالاخره صدای چهچههی پرندگان همراه با ارکستر،یا سنفونی عطرها که شنونده ممکن است بر حسب موضوع اثر سینه و قلب خود را با نسیم شور دریا یا عطر جانفزای گل نسترن پر کند!"
وبلاگ خراب آباد خواندن این کتاب را به علاقمندان موسیقی پیشنهاد میکند.