سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد؟
خیلی وقت ها پیش می آید که موضوعی که قُبح آن برای همه بدیهیست تبدیل به ارزش میشود یا مثلاً چیزی که طبق معیارهای موجود در آن زمینه ارزشی ندارد حسابی از سوی عده ای مورد تشویق و تمجید قرار میگیرد.مثلا در زمینه ی موسیقی میبینیم که یک اثر کاملا خام و به دور از استانداردهای کیفی بسیار پر طرفدار میشود و بسیار مورد تعریف و تمجید قرار میگیرد.یا شخصی که مهارت خاصی در موسیقی(در هر زمینه ای) ندارد با ارائه ی اثری به زودی معروف شده درحالیکه کارهای فاخر موسیقی استادان بزرگ مهجور مانده و با اقبال مواجه نمیشود.البته اینها مثالهای موسیقاییست چون زمینه ی مورد علاقه و فعالیت من است و الا در هر زمینه ای همیشه این موضوع وجود دارد.
مثلا در رابطه با "عشق".عشق موضوعی پیچیده است که عرفا همواره از بیان حالات و پیچیدگیهای آن اظهار ناتوانی کرده اند و و معتقدند بیان راز و رمزهای عشق و رابطه ی عاشق با معشوق غیر ممکن است و "در دفتر نگنجد"حافظ برای بیان حالات عرفانی و عاشقانه خود میگوید:
"قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز/ورای حد تقریر است شرح آرزومندی"
در جامعه ی حاضر و بین اطرافیانم میبینم...
بقیه در ادامه مطلب: