ولادت حضرت عیسی(ع) مبارک باد
"یاد آر هنگامی را که فرشتگان گفتند ای مریم،همانا که خداوند تو را بشارت میدهد به کلمهای از کلمات خویش که نام آن کلمه مسیح است و او عیسی فرزند مریم است که در دنیا و آخرت وجاهت و آبرویی عظیم دارد و ا مقربان درگاه است"
-در این مقام فرشتگان الهی با مریم سخن میگویند که ای مریم،خداوند تو را بشارت میدهد به اینکه یکی از کلمات خود را که نام آن کلمه مسیح است و او را عیسی بن مریم خواهند خوانددر دل تو می افکنیم و او کلمهای بدیع و زیبا و عزیز و نازنین در دنیا و آخرت خواهد بود و از کلماتیست که در حریم قرب الهی جای خاص دارد.از این آیه میتوان دریافت که کلمات الهی بر خلاف کلمات آدمیان،موجودات عینی و خارجی و تعینات گوناگون هستیاند و آن کلمات خود عین معنی میباشند الا آنکه برای هدایت مردمان بر آن کلمه اسمی میگذارند تا مردمان آن را شناسایی و بدان اشارت کنند.برای مثال،درخت یکی از کلمات رحمت الهی است و حقیقت معنی درخت همان موجود عینی خارجیست الا آنکه هر قومی در زبان خود با اصواتی کلمهای ساختهاند تا بدین موجود نازنین که درخت باشد اشاره کنند.یکی میگوید شجر و آن دیگری میگوید درخت.اینها جز نام نیست.کلمهی درخت همان است که در صحرا مشاهده میشود.بنابراین به قول مولانا:
اسم کم جو رو مسما را بجو
مه به بالا دان نه اندر آب جو
-محیی الدین همهی پیامبران را کلمات الهی دانسته و از هر کلمهای حکمتی و معرفتی چون در و گوهر برآورده و آن در و گوهر را با عنوان"جواهرات حکمت"به اهل معرفت عرضه کرده است.این کتاب مشتمل بر 27 فصل است که از آدم تا خاتم حکمت وجودی هر پیامبر الهی را که در قرآن نام برده شده با تفسیری بر آنچه در قرآن دربارهی آنها آمده بیان کرده است،از جمله عنوان فص مربوط به حضرت مسیح چنین است:"فص حکمة نبویة فی کلمة عیسویه".
-مسیح کلمهبشارت است یعنی وجود او تمام خبر خوش و نشاط و شادمانیست که جان نبوت و این خبر خوش است که میتواند مردگان را زنده کند تا به شوق آن خبر سر از خاک برآرند:
شاخ گل از اضطراب بلبل
با آنهمه خار سر برآورد (سعدی)
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید (حافظ)
البته هر پیامبری آورندهی آن خبر خوش هست الا آنکه مظهر تام این بشارت و نبوت را محیی الدین در وجود مبارک حضرت عیسی نهاده است.و در مورد حضرت محمد آورده است((فص حکمة فردیة فی کلمة محمیه)) و در این فص مقام محمد(ص) فردیت و یگانگی خاص بخشیده است.این کتاب یکی از پ سرو وصداترین آثار فرهنگ عرفان اسلامی است که شرحها و تفصیلات بسیار بر آن آوردهاند و به سبب اشتمال بر بعضی غرائب عقیدهی محیی الدین عدهی بسیاری از علمای ظاهر او را تکفیر کردهاند،اما اصحاب فکرت از سخنان محیی الدین بسیار بهره گرفتهاند و تعارضی در آن با جوهر دین و حکمت الهی نیافتهاند،بلکه او را دوست خدا و داعی راه خدا دانستهاند.
-کلمه عیسی در لغت نیز بمعنی بشارت است،چنانکه کلمهی انجیل نیز به همین معناست.
-گزارش مولانا از ظهور روحالامین بر مریم از شکوهمندترین مناظر تجلی فرشته بر انسان است،این شعر گویی نقاشیanounciation(یعنی ظهور جبرئیل بر مریم) اثر فرا آنژلیکو نقاش ایتالیایی قرن بیستم است که به سخن آمده است.
دید مریم صورتی بس جانفزا جانفزایی دلربایی در خلا
پیش او بر رُست از روی زمین چون مه وخورشید آن روح الامین
از زمین بر رست خوبی بینقاب آنچنان کز شرق روید آفتاب
لرزه بر اعضای مریم اوفتاد کو برهنه بود و ترسید از فساد
صورتی که یوسف ار دیدی عیان دست از حیرت بریدی چون زنان
همچو گل پیشش برویید آن ز گِل چون خیالی که بر آرد سر ز دل
گشت مریم بی خود بی خویش او گفت بجهم در پناه لطف هو
زآنکه عادت کرده بود آن پاکجیب در هزیمت رخت بردن سوی غیب
چونکه مریم مضطرب شد یک زمان همچنانکه بر زمینبر ماهیان
بانگ بر وی زد نمودار کرم که امین حضرتم از من مرَم
از سرافرازان عزت سر مکش از چنین خوش محرمان خود در مکش
این همی گفت و ذبالهی نور پاک از لبش میشد پیاپی بر سماک
از وجودم میگریزی در عدم در عدم من شاهم و صاحب علم
خود بُنه و بنگاه من در نیستی ست یکسوارهی نقش من پیش ستیست
مریما بنگر که نقشی مشکلم هم هلالم هم خیال اندر دلم
چون خیالی در دلت آمد نشست هر کجا که میگریزی با تو هست
مقصود مولانا این است که روح الامین بر دل مریم ظاهر شد نه در مکانی پیش روی او به همین مریم به هر سو رو میکرد او را میدید.
-در معنای وسیعتر همهی انسانها چون مسیح روح خدا هستند که خداوند فرمود"نفختُ فیه مِن روحی" و روحالقدس و روحالامین علیالدوام بر انسانهای پاک و از خویش رسته ظاهر میشود و در آنها میدمد و هزاران مسیح عشق و هنر و زیبایی والهامات معنوی و حکمت اشراقی به دنیا میآیند.
هم از الله در پیش تو جانیست که از قدوس اندر وی نشانیست
اگر یابی خلاص از نفس ناسوت درآیی در جناب قدس لاهوت
هرآنکس کو مجرد چون ملک شد چو روح الله بر چارم فلک شد
(گلشن راز)
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک از فروغ تو به خورشید رسد صد پرتو
(حافظ)
-اشارت دیگری به بشارت حضرت عیسی و معجزات و کرامات او و تعمیم معنی مسیح و روحالقدس به همهی زمانها و مکانها در ادب پارسی:
گر ز مسیح پرسدت مرده چگونه زنده کرو بوسه بده به پیش او بر لب ما که همچنین
(دیوان شمس)
یاد باد آنکه چو چشمت به عتابم میکشت معجز عیسویت در لب شکرخا بود
(حافظ)
فیض روحالقدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
(حافظ)
آن مسیح حسن را دانم که میدانی کجاست با کسی کز عشق او بسته است زناری بگو
(دیوان شمس)
طبیب راه نشین درد عشق نشناسد برو به دست کن ای مرده دل مسیح دمی
(حافظ)
ای روی تو آفتاب عالم انگشت نمای آل آدم
احیای روان مردگان را بویت نفس مسیح مریم
(سعدی)