"غلط ننویسیم"عنوان کتابیست از استاد ابوالحسن نجفی که مرکز نشر دانشگاهی آن را با زیر عنوان"فرهنگ دشواریهای زبان فارسی"به چاپ رسانده است.از عنوان کتاب میتوان رسالت آن را دریافت؛فهرست یک سری اشتباه های رایج املائی و البته انشائی استعمال نادرست واژه ها،اشتباه های صرفی و نحوی و...درزبان فارسی که همه کم و بیش به آن دچار میشویم.در مقدمه کتاب میخوانیم:
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
"سخن گفتن به فارسی برای کسانی که اين زبان را از کودکی آموخته‌اند ظاهرا کار آسانی است، ما به همان سادگی که نفس می‌کشيم با ديگران نيز سخن می‌گوئيم. اما نوشتن به فارسی به اين آسانی نيست."
از این به بعد سعی دارم در وبلاگ خراب آباد برخی از کلماتی را که اشتباه نوشتن انها بین عامه بیشتر رایج است  در پستهایی تحت همین عنوان"غلط ننویسیم" بنویسم،مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد...
آبدیده/آبدادهآبدیده به معنای"تر شده در آب" و توسعاً به معنای"تباه و فاسد شده" است:"آهک آبدیده"،"پارچه آبدیده"،"کالای آبدیده"؛"کاغذش از کاغذ آبدیده هایی{بود} که به جای ورقی یک شاهی پنج ورق یک شاهی میفروختند"(جعفر شهری،شکر تلخ،تهران،1357،ص414).آب دیدن نیز به معنای "آسیب دیدن و فاسد شدن"است:"امروز سرای حاجی کاظم شش صندوق سرم دیفتری...حراج میشود.یکی از آنها آب دیده،اما باقیش سالم است"(صادق هدایت،حاجی آقا،چ2،تهران،1330،ص82).
اما آبداده صفتی است که در وصف آهن به کار میرود و آن هنگامی است که این فلز را تفته کنند و در آب فروبرند تا مقاوم شود و زنگ نزند:"هر کس که بی فرمان سلطان ما اینجا آید{او را} زوبین آبداده و شمشیر است"(تاریخ بیهقی،45)؛
دیو هَگَرز آبروی من نبرد زانک/روی بدو دارد آبداده سنانم     (ناصر خسرو)
از نرم دلان ملک آن بوم/بود آهنی آبداده چون موم             (نظامی،لیلی و مجنون)
بنابراین ترکیب فولاد آبدیده که مجازاً به معنای "در کوره حوادث پرورده و ورزیده" به کار رفته و در سالهای اخیر،ظاهراً پس از انتشار کتابی با عنوان چگونه فولاد آبدیده شد،رایج شده غلط است و در فارسی فصیح بهتر است که به جای آن فولاد آبداده یا آبدار گفته شود.