در این حدیث نکته ظریفی است که اگر به آن توجه نکنیم،به خداوند سبحان صفت بشری نسبت می دهیم و به این ترتیب به وادی کفر سقوط می کنیم.معنی ظاهری این حدیث این است که خداوند العیاذبالله نیاز به این داشت که شناخته شود،و این کفر محض است.زیرا خداوند بی نیاز مطلق است(اللهُ صمد)و نیز فرموده است:سبحان الله عمّا یصِفون،یعنی خدا منزه است از آنچه وصف می کنند(سوره 37-آیه 159).برای رفع این اشکال می توان از بین تفسیرهای مختلف،این توضیح عرفانی را مطرح کرد که اساس خلقت عالم بر محبت(فاحببت) و شناخت خدا(لکی اعرف)قرار داده شده است.به عبارت دیگر خداوند دستگاه خلقت را برای این خلق فرموده که مخلوقات،از دولت جاذبه ی محبت(یا به قول عرفا عشق الهی)،کم کم به شناخت خدا برسند،وبه این طریق بتوانند از فیض فیاض لا یزال موبدا برخوردار گردند.

و اما محبت یا عشق انگیزه می خواهد.انگیزه ی محبت یا عشق،زیبایی است.برای توضیح بیشتر اضافه میکنیم که خداوند صفات بیشمار دارد.یکی از صفات او جمیل(زیبا) است.در حدیث نبوی می فرماید:<<اِنَّ الله جمیلُ یُحبُّالجمال>>-{برگرفته از ترجمه و شرح فارسی شهاب الاخبار}-یعنی خداوند زیباست و زیبایی را دوست می دارد.در اینجا باز برای اینکه صفت انسانی و مخلوقی به خدا نسبت نداده باشیم،باید متوجه این نکته باشیم که صفات خدا مطلق است.به عبارت دیگر فقط صفات خداست که مطلق است و مخلوق هر صفتی داشته باشد محدود و مقید به شرط و شروط است.بنابراین وقتی میگوییم خداوند زیباست،یعنی زیبایی مطلق.در حدیث اخیر باز محبت و جمال در کنار هم قرار داده شده است.می فرماید:<<یحب الجمال>>یعنی جمال یا زیبایی انگیزه ی محبت و عشق است.

خلاصه ی مطلب اینکه خداوند همه ی موجودات را زیبا آفریده است.از این رو عرفا در همه چیز زیبایی می بینند.به دیگر سخن،کل جهان را به صورت گلستان،و همه ی موجودات را به صورت گل های این گلستان می بینند و از این طریق به عشق و شناخت خالق عشق می رسند.

هاتف اصفهانی در ترجیع بند معروف خود می فرماید:

گر به اقلیم عشق روی آری  *  همه آفاق گلستان بینی

که یکی هست و هیچ نیست جز او * وحده لا اله الا هو

بحث درباره ی تاثیر موسیقی بر روح را با گفتار عارف بزرگ،استاد الهی،که خود موسیقیدان بزرگی بوده به پایان می بریم:((هر کس به علوم مستظرفه مانند موسیقی،نقاشی،شعر،نویسندگیو غیره علاقه مند شود علامت این است که دارای روح ظریف و لطیفی است.کسی که علاقه به این علوم دارد وقی وارد عرفان شود مثل کسی است که با هواپیما مسافرت کند و کسی که علاقه به این علوم نداشه باشد مثل آن است که پیاده حرکت کند.از موسیقی نباید فقط استفاده ی علمی کرد و تنها به جنبه ی علمی آن نظر داشت،بلکه باید آن صداهای واقعی موسیقی را شنید موسیقی را باید وسیله ی ارتباط معنوی قرار داذ نه هدف اصلی.در تمام محافل عرفا از موسیقی استفاده می شود...موسیقی را باید برای کیفیت معنوی استعمال کرد نه برای کیفیت مجازی عیش و عشرت.بارها خودم به واسطه ی غرق شدن در صدای موسیقی مشکلات مهمه ای را که مشغولش بوده ام حل کرده ام)){برگرفته از کتاب "آثارالحق"}


مطلبی که خواندید عینا از روی کتاب"هشت گفتار درباره ی فلسفه ی موسیقی"نوشته دکتر داریوش صفوت نوشته شده است.